سپندارمذگان روز مهرورزی و عشق ایرانی

بارا ن عشق THE RAIN OF LOVE

یک آرزو دارم:یکدیگر را دوست بداریم و به عقاید و نظرات دیگران احترام بگذاریم.در برابر عشق و محبت قدرشناس باشیم.ولی هرروز شاهد پیشرفت رفتارهای ضداخلاقی هستیم!


-------------------- ارسال بعدی --------------------
سپندار مذگان

وقتی به شروع و چگونگی وقوعش فکر می کنم، بنظرم همه چیز گیج و پیچیده می آید! اما ظاهرا این گیجی چندان هم عجیب ودور از انتظار نیست،چون عبارت "ضربه فرهنگی" را چنین تعریف کرده اند: "تغییراتی در فرهنگ که موجب به وجود آمدن گیجی، سردرگمی و هیجان می شود."

این ضربه چنان نرم و آهسته بر پیکر ملت ما فرود آمد که جز گیجی و بی هویتی پی آمد آن چیزی نفهمیدیم!

شاید افراد زیادی را ببینید که کلمات Hi و Hello را با لهجه غلیظ Americanاش تلفظ می کنند. اما تعداد افرادی که از واژه درود استفاده می کنند، بسیار نادر است!

همینطور کلمه Thanks بیش از سپاسگزارم و Good bye بسیار راحت تر از ?بدرود? در دهان ها می چرخد. ما حتی به این هم بسنده نکرده ایم!

این روزها مردم برگزاری جشن ها و مناسبت های خارجی را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر می دانند.

سفره هفت سین نمی چینند، اما در آراستن درخت کریسمس اهتمام می ورزند!

جشن شب یلدا که به بهانه بلند شدن روز، برای شکرگزاری از برکات و نعمات خداوندی برگزار می شده است را نمی شناسند، اما همراه و همزمان با بیگانگان روز شکرگزاری برپا می کنند!

همه چیز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاریش می دانند، اما حتی اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است.

چند سالی ست حوالی26 بهمن ماه (14 فوریه) که می شود هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم. مغازه های اجناس کادوئی لوکس و فانتزی غلغله می شود. همه جا اسم Valentine به گوش می خورد. از هر بچه مدرسه ای که در مورد والنتاین سوال کنی می داند که "در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند.کلودیوس به قدری بی رحم وفرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت.اما کشیشی به نام والنتیوس(والنتاین)،مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد.کلودیوس دوم از این جریان خبردار می شود و دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود .سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق،با قلبی عاشق اعدام می شود...بنابراین او را به عنوان فدایی وشهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق!"

اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است!

جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 3 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز "سپندار مذگان" یا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان "روز عشق" به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی "بهترین راستی و پاکی" که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی "شاهی و فرمانروایی آرمانی" که خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت که در ماه مهر، "مهرگان" لقب می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می گرفتند.

سپندار مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند.

ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلا جهان بینی ایرانیان باستان است. از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود ناآشناییم شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده است. نقطه مقابل ملت ما آمریکاییها هستند که به خود جهان بینی دچار می باشند. آنها دنیا را تنها از دیدگاه و زاویه خاص خود نگاه می کنند. مردمانی که چنین دیدگاهی دارند، متوجه نمی شوند که ملت های دیگر شیوه های زندگی و فرهنگ های متفاوتی دارند. آمریکاییها بشدت قوم پرستند و خود را محور جهان می دانند. آنها بر این باورند که عادات، رسوم و ارزش های فرهنگی شان برتر از سایرین است. این موضوع در بررسی عملکرد آنان بخوبی مشهود است. بعنوان مثال در حالی که این روزها مردم کشورهای مختلف جهان معمولا به سه، چهار زبان مسلط می باشند، آمریکاییها تقریبا تنها به یک زبان حرف می زنند. همچنین مصرانه در پی اشاعه دادن جشن ها و سنت های خاص فرهنگ خود هستند.

"اطلاع داشتن از فرهنگ های سایر ملل" و "مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها" دو مقوله کاملا جداست.با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم دیگران، بی اینکه ریشه در خاک، در فرهنگ و تاریخ ما داشته باشد، اگر هم به جایی برسیم، جایی ست که دیگران پیش از ما رسیده اند و جا خوش کرده اند!

برای اینکه ملتی در تفکر عقیم شود، باید هویت فرهنگی تاریخی را از او گرفت. فرهنگ مهم ترین عامل در حیات، رشد، بالندگی یا نابودی ملت ها است. هویت هر ملتی در تاریخ آن ملت نهاده شده است. اقوامی که در تاریخ از جایگاه شامخی برخوردارند، کسانی هستند که توانسته اند به شیوه مؤثرتری خود، فرهنگ و اسطوره های باستانی خود را معرفی کنند و حیات خود را تا ارتفاع یک افسانه بالا برند. آنچه برای معاصرین و آیندگان حائز اهمیت است، عدد افراد یک ملت و تعداد سربازانی که در جنگ کشته شده اند نیست؛ بلکه ارزشی است که آن ملت در زرادخانه فرهنگی بشریت دارد.
-------------------- ارسال بعدی --------------------
29بهمن(18 فوریه) در تقویم ایرانی (5 اسفند درتقویم باستان) اسفند نامیده شده است و به دلیل برابری روز و ماه در این روز جشنی بر پا می شود که اسفندگان نامیده شده است. این جشن به افتخار *امشاسپند اسفند/اسپند (اوستا:اسپنته آرمیتی Spenta Armaiti، پهلوی:سپندارمذ Spandarmaz) برگزار می گردد که این روز و تمام ماه اسفند متعلق به او است. این جشن را در حقیقت می توان گرامیداشت زنان دانست که قدیمی ترین در نوع خود در جهان است.

اسپند یا اسفند که نام او (آرمیتی) به معنی اخلاص است تنها امشاسپند زن در میان هفت امشاسپند است. او دختر اهورامزدا است و در انجمن الهی در طرف چپ او می نشیند. او مظهر فرمانبرداری مومنانه، هماهنگی مذهبی و پرستش است.

در اوستا، آرمیتی در جهان معنوی مظهر فداکاری و از خود گذشتگی، و در جهان مادی ایزد موکل زمین است که در دوره های بعدی تبدیل به خود زمین می گردد. آسمان ستاره نشان لباس اوست.

سپندارمذ نیرو و توان به مردان می دهد. بعنوان ایزد موکل زمین هنگامیکه شخص پارسایی زمین بایری را برای زراعت آماده می سازد یا گله را بر روی آن می پرورد و یا فرزند پارسایی را به دنیا می آورد شاد می گردد. و هنگامیکه فرمانروای ظالم یا دزدی نابکار بر چهره او قدم می زند اندوهگین می شود. برای خشنود کردن او باید خشنودی زمین و زنان را فراهم آورد.

در متون پهلوی سپندارمذ خویشکاری جدیدی را به خود می گیرد که تا قبل از آن با خود نداشته است. او نگهبان زنان پارسا می شود. هر کس می خواهد او را خشنود سازد باید زنان پارسا را خشنود نماید. از طریق اوست که مرد مؤمن زنی شریف برای خود خواهد یافت.

در فرشکرد و نبرد واپسین جهان او همتای دیوی خود ترومت(Taromat) را از میان خواهد برد.

روز سپندارمذ در ایران باستان روز زنان و قدیمی ترین روز در نوع خود در جهان است. در این روز زنان از کار خانه معاف بودند و مسئولیت خانه بر عهده مردان بود که علاوه بر آن باید برای زنان در این روز هدیه ای تهیه می کردند. برای برگزاری این جشن در این روز همه افراد خانه بامداد زودتر از هر روز از خواب بیدار می شدند. خانه را تمیز می کردند و با پختن آش که غذای سنتی ایرانیان است جشن را آغاز می کردند.

بسیاری این روز را روز والنتاین ایرانی می دانند اما باید در نظر داشت در اساطیر ایرانی عشق و ارتباط زمینی آن گونه که آن را فی المثل در اساطیر یونان و روم می بینیم وجود نداشته است. ایزدان اساطیری ایرانی بندرت جلوه مادی به خود می گیرند و نمی توانند مظهر امیال زمینی باشند. سپندارمذ در موارد نادری به شکل مادی ظاهر شده که یکی از آن موارد، در زمان منوچهر شاه و آرش کمانگیر است. این داستان بطور مفصل در مآخذ اسلامی آمده است و خلاصه آن چنین است:

در زمان شاه منوچهر، افراسیاب تورانی به ایران حمله کرد و پادشاه پیشدادی را در طبرستان محصور کرد. منوچهر از افراسیاب درخواست کرد که به اندازه یک تیر پرتاب از خاک او را به وی بازگرداند. افراسیاب این درخواست را پذیرفت. سپندارمذ در بارگاه منوچهر حاضر شد و به منوچهر دستور داد تیر و کمان خاصی بسازد و آرش که تیرانداز ماهری بود این تیر را پرتاب کرد و خود پس از پرتاب تیر پاره پاره شد. خدا باد را فرمان داد که این تیر را از کوه رویان بردارد و به اقصای خراسان برساند و این تیر در بلخ فرود آمد و به این طریق مرز ایران و توران مشخص شد.

عشق های زمینی بین ایزدان و یا نسبت به ایزدان در باور اساطیری ایرانی بسیار نادر است. تنها یک مورد ابراز عشق نسبت به سپندارمذ دیده شده است و آن هنگامی است که افراسیاب با دیدن سپندارمذ به او دل می بندد و او را به زنی می خواهد و این ایزد در زمین فرو می رود.

پس باور بداریم که روز سپندارمذ روز زن در باور ایرانیان است و ایرانیان چنین روزی را هرگز روز عشق یا والنتاین نمی نامیده اند.

امشاسپندان يا امهرسپندان (اوستا: امشه اسپنته) شش جلوه از جلوه هاي اورمزد(اوستا: اهورا مزدا) هستند و با سرور خود اورمزد انجمن آسماني هفت امشاسپند را تشكيل مي دهند.

منابع:
آموزگار، ژاله.1374؛ تاريخ اساطيري ايران. انتشارات سمت.
تفضلي احمد. 1356؛ � آرش�. دانشنامة ايران و اسلام زير نظر احسان يارشاطر بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
تفضلي احمد.1367؛ �خواستگاري افراسياب از اسپندارمد� ايران نامه. سال هفتم شمارة 2.ص189-199.
هينلز جان. 1371؛ شناخت اساطير ايران. ترجمة ژالة آموزگار-احمد تفضلي. كتابسراي بابل- نشر چشمه

Dhalla, M.J.N. Z., 1914: Zoroastrian Theology from the Earliest Times to the Present Day, New York


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 29 بهمن 1389برچسب:,ساعت17:29توسط عاشق باران | |